شهر سرگرمی

شهر سرگرمی

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


لطائف الطواعف (قسمت اول)

 

قسمت اول

 

مقدمه:

 

لطائف الطوائف از مهمترین اثار طنز زبان فارسی است این کتاب در قرن 10 توسط مولانا فخرالدین علی صفی نوشته یا به عبارتی گرداوری شده. این کتاب مجموعه ای از لطایفی است که از قرنها قبل باقی مانده و به اشکال مختلف توسط نقالان روایت شده. منم بعضی هاشو اوردم بخونید دوره همیم شاد باشیم.

 

 

 

در بارگاه عزیز مصر

یکی از علمای بزرگ مصر حکایت کرده است مرا عزیز مصر نزد هرکل بزرگ روم فرستاد. وقتی به بارگاه او رسیدم پیش تخت او دیوانه ای را دیدم که بک سر زنجیر طلایی را به پای او و یک سر زنجیر را به پایه ی تخت بسته بودند. حرکات زیبا و مناسبی انجام می داد وقتی هرکل مشغول کاری بود زبانم را برایش در اوردم و حرکت دادم. او با صدای بلند گفت: خدایا ببین چه کسی را بسته اند و چه کسی را باز گذاشته اند

 

 

دوستی نسیه نمی شود

هارون الرشید از بهلول پرسید بهترین دوست تو چه کسی است؟ گفت کسی که شکم مرا سیر کند

گفت: اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری؟

گفت: دوستی نسیه نمی شود

 

چها روز مهلت

شخصی نزد خلیفه بغداد رفت و گفت: من پیغمبرم. خلیفه گفت معجزه تو چیست؟ گفت هر چه اراده کنی. گفت تخم خربزه را پیش من بکار تا فورا سبز شود و گل دهد و خربزه شود و برسد.

گفت به من چهار روز مهلت بده. گفت مهلت دادنی نیست.

گفت ای بی انصاف به خدای عزوجل با وجود قدرت کاملش چهار ماه مهلت می دهی تا خربزه برساند. به من چهار روز مهلت نمی دهی؟

 

شبیخون

سواری ابله در میان لشکری بود نیمه شب به ان لشکر شبیخون زدند و ابله چنان ترسید که وقتی خواست بر سر اسب لگام بزند به اشتباه لگام را به سمت کفل و دم اسب اورد و با تعجب گفت: گیرم که سر تو بزرگ شده و پیشانی تو پهن شده است موی پیشانی ات چرا اینقدر دراز شده است؟!

 

جستجوی مفید

ابلهی سوزنی را در خانه اش گم کرده بود و در کوچه به دنبالش می گشت گفتند دنبال چه هستی؟

گفت دنبال سوزنی که در خانه گم کرده ام. گفتند ای ابله چیزی را که در خانه گم گر ده ای در کوچه جست و جو می کنی؟

گفت چه کنم که خانه تاریک است و چراغ ندارم

 

 

کفن کهنه

معلمی نزدیک مرگ بود گفت بگردید ببینید کفن کهنه پیدا میکنید؟ گفتند برای چه؟ گفت برای انکه پس از مرگ مرا در ان بپیچند و در گور بگذارند گفتند به چه دلیل؟ گفت وقتی منکر و نکیر بیایند و کفن کهنه را ببینند گمان می کنند که این مرده قدیمی است و دیگر سوال و جواب نمی کنند

 

زیر دست

روزی وزیر خلیفه به بهلول گفت: دلت را خوش کن که خلیفه تو را تربیت کرده و تو را بر خوک و خرس حاکم کرده است.
بهلول گفت: پس از این پس مواظب رفتارت باش و از دستور من سرپیچی نکن که زیر دست من هستی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: طاهر تاريخ: شنبه 30 بهمن 1389برچسب:لطیفه,لطائف و اطوائف, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

SHAHRESARGARMY@YAHOO.COM

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

راههای جاویدان شدن

© All Rights Reserved to ahooramazda.LoxBlog.Com | Template By: شهر سرگرمی